کد مطلب:137434 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:140

روش مبارزاتی امام علی و حسنین
من نمی دانم كه بعضی به چه چیزی اعتماد كرده و می گویند: علی علیه السلام هرگز بر ابوبكر به خاطر خلافت كه حق مسلم او بود احتجاج نكرد! آیا این اشخاص نمی دانند یا خود را به نادانی می زنند كه احتجاج زهرا علیهاالسلام همان احتجاج علی علیه السلام است، و زهرا علیهاالسلام سخن نمی گفت مگر به زبان علی و هیچ گاه احتجاج نمی كرد مگر به راهنمایی و برهان او.

علاوره بر این، امام علی علیه السلام هر وقت مناسبی را كه به دست می آورد بر كسانی كه دشمنی و حق كشی می كردند حجتی بالغه اقامه می نمود.

از جمله احتجاجات علی علیه السلام خطبه ای است كه در فراز منبر ایراد فرمود: «سوگند به خدا كه پسر ابی قحافه (ابوبكر) خلافت را مانند پیراهنی پوشید و حال آن كه می دانست من برای خلافت مانند قطب وسط آسیا هستم...» [1] .

و نیز در نامه ای كه به معاویه نوشت، فرمود: «ما تربیت یافتگان پروردگارمان هستیم و مردم پس از آن تربیت یافته ی ما هستند - یعنی،


ما اسیران فضل و احسان خداوندیم و مردم اسیران فضل و احسان ما و كتاب خدا (قرآن كریم) برای ما گرد آورد آنچه را كه از ما پراكنده گشت، و آن گفتار خداوند سبحان است كه: «در كتاب خدا بعضی از خویشان به بعضی دیگر سزاوارترند». (انفال: 75)، و نیز فرموده است: «نزدیكترین مردم به ابراهیم پیروانش و این پیامبر و مؤمنان هستند، و خداوند یاور مؤمنان است». (آل عمران: 68(پس ما یك بار به سبب خویشی و نزدیكی (به پیغمبر اكرم به خلافت و امامت) سزاوارتریم، و بار دیگر به سبب طاعت و پیروی نمودن (از آن حضرت)، و چون مهاجرین بر انصار در روز سقیفه ی بنی ساعده خویشاوندی با رسول خدا صلی الله علیه و آله را (برای خلافت خود) حجت و دلیل آوردند، بر ایشان فیروزی یافتند، پس اگر فیروزی یافتن به قرابت و خویشی با رسول خدا صلی الله علیه و اله متحقق گردد، حق (خلافت) برای ما است نه شما، و اگر فیروزی به غیر از خویشاوندی است پس انصار بر دعوی خویش باقی اند». [2] .

و امام حسن علیه السلام بر معاویه، و امام حسین علیه السلام با اهل كوفه، توسط


حدیث مشهور: «الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة... و هما امامان قاما او قعدا» احتجاج كردند. و حضرت زینب علیهاالسلام نیز در مجلس یزید به او گفت: «كسی جز تو حسین را نكشت، و اگر تو نبودی، پسر مرجانه كوچكتر و پست تر از آن بود كه خون حسین را بریزد. آیا از خدا نترسیدی كه او را كشتی؟! و حال آن كه رسول خدا علیه السلام درباره ی او و برادرش امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود: «الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة» حسن و حسین دو سرور و آقای جوانان بهشت هستند. اگر بگویی از خدا نمی ترسم، دروغ می گویی و اگر بگویی، آری می ترسم، همانا با خود دشمنی و خصومت كرده ای! یزید گفت: «ذریة بعضها من بعض» یعنی فرزندانی هستند برخی از برخی دیگر.


[1] نهج البلاغه، خطبه سوم معروف به شقشقيه.

[2] نهج البلاغه، نامه ي 28، ص 894. شيخ مفيد در كتاب «العيون و المحاسن» گويد: جاحظ گمان كرده كه كميت بن زيد اسدي (شاعر معروف پيامبر و شيعه ي وارسته) چگونگي احتجاج در مقدم دانستن آل محمد بر ساير مردمان را به شيعه تعليم داده است. بدرستي كه اين سخن بيانگر حماقت و سخافت و سستي عقل اوست. در صورتي كه اميرالمؤمنين و فرزندانش عليهم السلام براي اثبات حقشان بارها احتجاج نموده اند و به شيعه نيز تعليم داده اند، و كميت نيز به نظم نياورد، مگر كلام آن حضرت را در احتجاج بر معاويه. و همچنين متكلمين شيعه پيش از كميت به همين گونه بر مخالفان احتجاج و استدلال مي نمودند.